سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نادان شما در کار فزاید آنچه نشاید ، و داناتان واپس افکند آن را که کنون باید . [نهج البلاغه]

کویر


آشنایان طریقت عشق ، دردنیا اندکند.

به همین دلیل است که مردم دنیا در بیراهه های احساس بدبختی ، سرگردانند.

همه دوست دارند عشق را تجربه کنند ،

همه دوست دارند عاشق باشند ،

همه دوست دارند محبوب و معشوق باشند ،

اما هیچ کس زحمت آموختن هنر عاشقی را بر خود هموار نمی کند.

عاشقی هنر بزرگی ست.

تو با استعداد بالقوه عاشقی به دنیا می آیی ،

اما این استعداد را باید به فعلیت برسانی .

باید استعداد بالقوه عشق ورزیدن ، جامه واقعیت بر تن کند .

اولین شرط عاشقی ، بیداری ست .

مردم در خواب غفلت اند . آنان طالب عشق اند .

اما از آن جا که در خواب غفلت ، روزگار می گذرانند ، تلاششان نتیجه عکس می دهد.

آنان عشق شان را نابود می کنند ،

آنان توان بالقوه عشق ورزیدن را در خود زندانی می کنند ،

آن گاه در فضای ابری و گرفته یک زندگی یکنواخت و ملال آور ،

دچار احساس بدبختی می شوند.

آنان سرنوشت خویش را مقصر می دانند ،

خدا را مقصر می دانند ،

زمین و زمان را مقصر می دانند ،

آنان همه چیز و همه کس را مقصر می دانند ،

جز خود را .

کسی که بیدار شده است ،

هیچ کس را جز خود مقصر نمی داند ،

زیرا نیک می داند که امیالش با اعمالش هم خوانی ندارند ،

او می داند که امیال و اعمالش در تناقض اند .

مجنون دلش رو به سوی خانه لیلی دارد ،

اما ناقه اراده اش به سوی طویله و به جانب کره خواهش های روزمره خود می چرخد .

بدین سان ، مجنون دل ، نه به خانه پر شوکت لیلای عشق می رسد ،

بلکه خود را در طویله ملال آور و بویناک زندگی روزمره می یابد.

نخستین شرط عاشقی ، بیداری ست .

هنر بیداری ،

آستانه ورود به کاخ پر شکوه هنر عشق ورزیدن است.

هنر عشق ورزیدن ،

رمز سعادتمندانه زیستن است .

منبع : عشق پرنده آزاد و رها  -  اوشو  . ترجمه :مسیحا برزگر



ستاره ::: سه شنبه 86/5/2::: ساعت 11:44 صبح