حال خدايا از تو ياري مي طلبم ؛
ياريم كن در شدن ، رسيدن ، عاشق بودن و در ديدنت.
ياريم كن تا غمخانه خود وديگران را به خرابات برم و به ميخانه اي مبدل سازم،
تا ساقي باشم و شراب عشق بنوشانم ،
سبوي غم را بشكنم ، خرقه ريا را بسوزانم و آزاد و رها مطرب را به بزم بخوانم
دستي برزنم و چرخي.
اگر تو بخواهي و توانم دهي.
جالب بود و زيبا!